در باب تورم و پیامدهای فرهنگی آن

تورم

در میان بحث‌های داغ اقتصادی که امروزه در کشور وجود دارد، شاید یکی از پرتکرارترین آنها مسئله تورم است. تورم افزایش سطح عمومی قیمت‌هاست به‌طوری که اگر دستمزد خانوار به اندازه آن رشد نکند، قدرت خرید خانوار را پایین می‌آورد و خانواده با همان حقوق قبلی به علت افزایش قیمت‌ها، مصرف و پس انداز کمتری خواهد داشت. همچنین باعث ضربه زدن به تولید و تولیدکننده و فرار سرمایه و … می‌شود.

اما تورم غیر از آثار و پیامدهای اقتصادی که به بار می‌آورد دارای پیامدهای فرهنگی اجتماعی فراوانی نیز هست که آسیب‌های آن بعضا بسیار بیشتر از زیان‌های ناشی از پیامدهای اقتصادی در جامعه است. برای توضیح بهتر این پیامدها سفری در تاریخ خواهیم داشت در جایی که یک سال پس از انقلاب فرانسه، انقلابیون فرانسه برای دستیابی به رونق بیشتر ایده انتشار پول کاغذی را مطرح کردند.

در کتاب «تورم و اخلاق» نوشته اندرو دیکسون وایت می‌خوانیم که در سال ۱۷۹۰ دو جریان در فرانسه شکل گرفت. جریان اول طرفداران انتشار پول به صورت اسکناس در مقابل سکه‌های طلا و نقره بودند. به زعم آنها رونق هر چه بیشتر اقتصادی نیاز به انتشار پول داشت. جریان دیگر اما پیامدها و آثار زیان‌بار این سیاست را هشدار می‌دادند. پس از کش و قوس‌های فراوان در آن حال و هوا و شور انقلابی بالاخره طرفداران نظریه انتشار پول کاغذی گوی سبقت را ربودند و برای اولین بار تصویب شد که ۴۰۰ میلیون لیر اسکناس کاغذی منتشر شود.

انقلاب فرانسه

این عده با شعارهایی از این دست که پول کاغذی آزادترین نوع پول است به علت آنکه مبتنی بر ارادۀ خلق است، فضای رسانه‌ای آن زمان فرانسه را به خود اختصاص دادند. علی‌ای‌حال پول کاغذی منتشر شد. پشتوانۀ این پول، زمین‌های کلیسا قرارداده شده بود به‌طوری که به نسبت مشخص، اسکناس‌ها قابلیت تبدیل به زمین را داشته باشند و همچنین مقرر شد که پس از ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون لیر انتشار باید به طور کامل قطع شود و دستگاه‌ها و قالب‌های انتشار اسکناس شکسته شوند.

اما انتشار پول و به اصطلاح امروزی خلق پول اسبی است که رام کردن آن گله‌ها گاو نر می‌خواهد و نسل‌ها مرد کهن. این گزاره برای فرانسه هم صادق بود آنها نتوانستند به اهداف خود یعنی محدودیت انتشار پول به ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون لیر دست یابند و در فرایند خلق پول، کشور فرانسه در آن زمان در ظرف ۱۰ سال ۴۰ میلیارد پول منتشر کرد! انتشار پول و خلق پول اتفاق افتاده اما موجب افزایش قیمت‌ها و تورم شد (که تحلیل چگونگی این اتفاق مجالی دیگر را می طلبد). القصه قیمت‌ها روز به روز بالاتر و بالاتر رفتند و تاجایی تورم و افزایش سطح قیمت‌ها ادامه پیدا کرد که قیمت یک فرغون هیزم از ۴ دلار به ۵۰۰ دلار و یک جفت کفش از یک دلار به ۴۰ دلار رسید.

تورمِ اتفاق‌افتاده، آثار اقتصادی را در پی داشت مثل اینکه مردم برای حفظ ارزش پول خود به سراغ آن رفتند که پول خود را به دارایی‌هایی مثل ملک و زمین یا سکۀ طلا و نقره تبدیل کنند و اقتصاد به‌خاطر خروج سرمایه از تولید از رونق افتاد اما این تنها آثار آن نبود. ثروتمندان و اغنیا چون صاحبان دارایی‌ها بودند با افزایش تورم، قیمت دارایی‌های آن ها نیز بیشتر و بیشتر می‌شد و آنها روز به روز ثروتمندتر می‌شدند. فقرا اما چون عموما صاحب املاک و دارایی کمی بودند یا اصلا مالک نبودند، از تورم فقط افزایش قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید نصیب‌شان می‌شد و در نتیجه روز به روز فقیرتر می‌شدند. این‌گونه بود که نابرابری و شکاف اجتماعی اتفاق افتاد.

تورم و اقتصاد

به علت توزیع نامناسب ثروت و شکل‌گیری دو طبقۀ فقیر و غنی، فسادهای اجتماعی شروع به ظهور و بروز می‌کند. طبقۀ ثروتمند به علت ثروت زیاد خود و طبقه فقیر به علت فقر و بیچارگی خود دچار فساد می‌شوند. دزدی، رشوه و فحشا تنها قسمتی از این فسادها هستند. مردم فقیر به دلیل رؤیت ثروتمندان در جامعه احساس محرویت نسبی می‌کنند؛ یعنی خود را در نسبت با ثروتمندان، محروم می‌بینند. این پدیده امید و انگیزۀ درون جامعه را به شدت کاهش می‌دهد و سایه‌ای از یأس و ناامیدی را بر پیکرۀ جامعه می‌اندازد.

شکاف اجتماعی همچنین آبستن فسادهای بیشتری نیز هست. طبقۀ مرفه و ثروتمند به علت ثروت بیشتر خود و در ادامه آن، قدرت بیشتری که از محل ثروت کسب می‌کنند، انواع رانت‌ها را برای خود اختصاصی می‌کنند، در انتصابات و گرفتن مسئولیت‌ها نقش آفرینی می‌کنند تا به جای نخبه‌سالاری و منصب گرفتن افراد شایسته، اطرافیان آنها مسئولیت‌ها را بربایند. آنها در مناسبت‌های سیاسی و قانون‌گذاری‌ها دخالت می‌کنند و روز به روز ریشۀ خود را محکم‌تر می‌کنند. جدای از آسیب‌هایی که متوجه طبقات جامعه می‌شود، بازار فعالیت‌های سوداگری و دلالی نیز رونق می‌گیرد. مردم به جای فعالیت‌های مولد در اقتصاد به صورت تولید کالا و خدمات، در بستر نوسان‌های شدید قیمت، به خرید و فروش سرمایه‌ها و دارایی برای کسب سود بیشتر روی می‌آورند که نه تنها ثمره‌ای برای اقتصاد ندارد بلکه اقتصاد را نیز با بحران‌هایی شدید مواجه می‌کند.

همانطور که دیدیم در فرانسه پس از انقلاب پول کاغذی منتشر شد و رفته رفته تورم به وجود آمد و آن کشور به شدت درگیر آسیب‌های ناشی از تورم شد. فساد، فحشا، رانت و رشوه، ناامیدی و یأس و داغ شدن بازار فعالیت‌های سوداگرانه، گوشه‌ای از آثار فرهنگی اجتماعی مخرب تورم است که در این نوشته ظرفیت بحث داشت. قطعا نگاه موشکافانه به پدیدۀ تورم می‌تواند آثار فرهنگی-اجتماعی بیشتری را برای آن بشمارد. بحث تورم و اثرات آن در مورد کشور عزیزمان ایران نیز قابلیت بحث دارد که در یادداشت‌های بعد ضمن تشریح بیشتر آثار مخرب فرهنگی تورم، این پدیده را در داخل کشور عزیزمان ایران بررسی خواهیم کرد.

 

سید محمد نبی‌زاده

هستۀ «فرهنگ اقتصادی»

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *