محتوای شهید آرمان علی وردی
غدیر

خرده رمان «محبت»؛ قسمت اول: میثم تمار

کوبنده و رسا، فریاد زد: مرگتان باد! پسر مرجانه، مسلم را سر برید و شما دم نزدید! شما چجور مسلمانانی هستید که سفیر امامتان را تنها گذاشتید؟ ای بی‌وفا مردم! علی (ع) از دست شما چه رنج‌ها که نکشید! حالا پسر او را در میان مشتی گرگ و شغال رها کرده‌اید؟! عجیب بود که نام علی (ع) از زبانش نمی‌افتاد؛ حتی آن زمان که بیست سال از کشته شدن علی (ع) می‌گذشت.